رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

رادین گل پسر مامان و بابا

63 روزگی گل پسرم

  رادین کوچولوی من روز به روز داره بزرگتر میشه و البته دوست داشتنی تر و البته شیرین تر و البته نازتر..... هر روز بیشتر از دیروز دوستت دارم و هر لحظه بیشتر از قبل ..... واقعا مادر شدن حس عجیبیه ..... آرزو میکنم همه اونایی که دوست دارن این حس رو تجربه کنن......       قربون خوابیدنات گل پسرم... ...
30 فروردين 1391

یک روز آروووم

سلام عزیزم... امروز بابا رفته ماموریت مشهد ولی تا آخر شب برمیگرده....دلم تنگ شده......... دیروز چند تا از دانش آموزام اومدن خونه سحر، سمیرا، نرگس و فاطمه.......... دوست دارم خیلی زیاد عزیزم
28 فروردين 1391

لالایی

لالالالا  گل نازم - تويي سرو سرافرازم - تويي سرو و تويي كاجم - تويي افسر، تويي تاجم * لالالالا گل نرگس - نباشم دور، ِز‌‌ تو هرگز - هميشه در برم باشي - چو تاجي بر سرم باشي   *لالالالا گل مريم - چه گويم از غم و دردم - غم من در دلم پنهان - بيا اينجا بشو مهمان   *لالالالا گل مينا - بخواب آروم ،گل بابا - بابا رفته ، سفر كرده - الهي زودي برگرده   * لالالالا گل شب بو - نگاهت مي كند جادو - ببينم چشم شهلايت - به زير آن كمان ابرو   * لالالالا گل پونه - انار كردم واسَت دونه - انار سرخ ِ ياقوتي - بخوراي گل، نگير بونه   *لالالالا گل صدپر - نشه هرگز گلم پرپر - بمون با...
28 فروردين 1391

دو ماهگی و واکسن

سلام گل پسرم امروز دو ماهت تموم شد عزیزم ماشالا ماشالا قدت شده بود 60، وزنت 5700 گرم. و دور سرت 40، خوشحالم که خوب رشد کردی پسرم و اما واکسن.............. من و تو و بابایی رفتیم واسه واکسن من که دلم نیومد نگاه کنم ولی توی اتاق بودم ، شما هم وقتی واکسنتو زدن کم لطفی نکردی و بلند بلند شروع کردی به جیغ داد فریاد و گریه ولی وقتی تموم شد و بغلت کردم آروم گرفتی فدات شم.........وقتی هم اومدیم خونه یک کم گریه کردی و بعدش خوابیدی...... الانم خوابیدی و من دارم واست کمپرس سرد میکنم و مدام تبت رو باید چک کنم.........ایشالا زودی خوب بشی و زیاد درد نکشی عزیزم........
26 فروردين 1391

54 روزگی (دکتر)

سلام رادینم عزیزم امروز روزه شدی گلمم دیروز شما رو برای چکاب و البته برای چشمت بردیم دکتر .....که وقتی آقای دکتر داشت معاینت میکرد زدی زیر گریه از اون گریه ها (جیغ جیغ جیغ) دکتر تعجب کرده بود میگفت اینا گریه نیس اینا خیلی فرکانسش بالاس حتما دردی چیزی داری که اینطوری جیغ میکشی وقتی بابایی گفت شما از اول همینطوری بودی گفت که اینطور و بازم چند بار سوال کرد که و واقعا گریه هاش همینطوری بوده؟؟؟!!! طوری که منم به شک انداخت!!! ولی شما از اول همینطوری گریه میکردی!!!طوری که هر کی واسه اولین بار میشنوه فکر میکنه طوریت شده که اینطوری داد میکشی !!! دکتر گفت واسه یه نی نی ٢ ماهه این صدا خیلی خیلی بلنده!!! من گفتم خوب پسرمون خیلی قویه لابد ( تو دلم)...
21 فروردين 1391

50 روزگی

امروز رادین 50 روزه شد هوراااااااااااااااااااا خدایا شکرت ..... خوشحالم از داشتنت.......... خداکنه این دلدردا و پیچیدنا زودی خوب بشه و گل پسر یه خواب راحت بکنه دیروز که اصلا نخوابیدی...شبم گریه تقریبا 40 دقیقه اصلا هم ساکت نمیشدی....هیییییییی ولی این روزا هم میگذره و تو هر روز شیرین تر میشی عزیزم..........چشمتم دوباره قی زده ......... اینم دستته که برای اولین بار تونستی بخوری اونم با ملچ مولوچ لابد خیلی خوشمزس ...
17 فروردين 1391

رادین موقع سال تحویل 1391

رادین موقع سال تحویل خوابه خواب بودی و دلم نیومد بیدارت کنم عزیزم ولی بعدش بیدار شدی و ما یک کم دیرتر رفتیم عید دیدنی...به قولی از خانواده عقب موندیم ههههههه ...
15 فروردين 1391

از 27 اسفند تا سیزده بدر

از 27 اسفند تا سیزده بدر  سلام عزیزم روز 27 اسفند که یک ماهه شدی بردمت بهداشت که وزنت شده بود 4450 (ماشالا) و قدت 54 (ماشالا) روز 27 اسفند با همدیگه رفتیم عروسی اولین عروسی ، عروسی نوه خاله مامان...اولش یک کم صدا اذیتت کرد ولی بعدش توی اون همه صدا گرفتی خوابیدی.....روز دوم عید هم دوباره رفتیم عروسی ، عروسی نوه خاله مامان مامان ههههههههه.... موقع سال تحویلم که خواب ناز بودی ولی بعدش بیدار شدی و ما مجبور شدیم دیرتر بریم عیددیدنی....تو اکثر جاها پسر خوبی بودی و اکثرا خواب... .اما شب دوم که رفتیم خونه خاله طاهره نمیدونم چی شده بود یک سره گریه میکردی هر کاری کردیمت ساکت نشدی که نشدی مجبور شدیم زودی از خونه خاله بریم که هنوز سوار ما...
15 فروردين 1391